همان قدر که در حال واکنش به واقعیت خود هستیم در حال «خلق» آن نیز هستیم.
در مدل شناختی رفتاری رواندرمانی، متوجه الگوهایی از تفکر میشویم که شامل ایدههای کلی، پیشفرضها و طرحوارههاست که در طی زمان از تجربههای ما با محیط اجتماعی نشأت گرفتهاند.
این پیشفرضها و طرحوارهها نگاه ما به جهان را نیز تحت تأثیر قرار میدهند. علاوه بر آن از آنجا که بالقوه تنوع موقعیتهایی را که خود را در آن قرار میدهیم محدود میکند، ما را در معرض شیوههای خاصی از تفکر قرار میدهد که ممکن است خودتحققبخش باشد.
در نتیجه وقتی طرحوارهها ایجاد شدند، نه تنها خاطرات ما را از تجربههای گذشته تحت تأثیر قرار میدهند، بلکه رشد آیندهی ما و دامنهی فعالیتمان را نیز تعیین میکنند. به این معنا، همان قدر که در حال واکنش به واقعیت خود هستیم، در حال «خلق» آن نیز هستیم.
برگرفته از: Evidence-Based Practice of Cognitive-Behavioral Therapy, 2009. Deborah Dobson and Keith S. Dobson